دادهها و اطلاعات به عنصری بسیار مهم برای کسب و کارهای امروزی تبدیل شده. در تجارت داده محور زیرساختی پیادهسازی میشود که بتوان از دادهها حداکثر بهره را در جهت پیشبرد اهداف سازمان بدست آورد.
تجارت داده محور روشی از مدیریت کسب و کار است که از دادهها برای تصمیم گیری استفاده میشود.
در مدل سنتی مدیریت، تصمیم گیریها اصولا به صورت حسی و بر پایهی ادراک مدیران کسب و کار از وضعیت موجود صورت میگیرد.
در یک کسب و کار داده محور، حقایق حاصل از تحلیل دادهها به صورت سیستماتیک ریشهی اصلی تصمیم گیری در سازمان است. در حالیکه در کسب و کارهای سنتی آنچه که برای تصمیم گیری اهمیت دارد عواملی مثل تجربه مدیران، درک آنها از محیط کسب و کار، فشار سلسله مراتب و عوامل دیگر غیر از تکیه بر دادهها و حقایق میباشد.
ذکر این نکته ضروری است که داده محور بودن یک کسب و کار ضرورتا ارتباطی با صنعت مورد نظر ندارد. برای مثال هم تولید کننده نرم افزار میتواند کسب و کار خود را به صورت داده محور مدیریت کند و هم یک فروشگاه آنلاین پوشاک میتواند تصمیمگیری را بر اساس دادهها انجام دهد.
همچنین داده محور بودن فقط منحصر به شرکتهای تجاری بزرگ و کوچک نیست. بلکه دولتها و سازمانهای انتفاعی هم میتوانند از حقایق و اطلاعات در زمان واقعی جهت پیشبرد اهداف خود بهره ببرند.
طبق تحقیقات مؤسسه EY، 81% شرکتها عقیده دارند که باید از دادهها در جهت تصمیمگیری برای پیشرفت کسب و کار استفاده کرد. (اما فقط 31% سازمانها اعلام کردهاند که دارای زیرساخت مناسب جهت داده محور سازی فرآیندهای تصمیم گیری هستند).
همین امر نشان دهنده این است که مدیران دریافتهاند که استفاده از حقایق و دادهها برای پیشرفت در محیط پر از رقابت امروزی اهمیت بسیار زیادی دارد.
با وجودی که تقریبا تمامی سازمانها به نحوی از دادهها بهره میبرند، اما همگی آنها به صورت داده محور رهبری نمیشوند.
در واقع میتوان گفت فقط تعداد کمی از شرکتها توانستهاند زیرساخت مناسبی را ایجاد کنند که اهداف و استراتژی خود را بر پایه استفاده صحیح و استراتژیک از دادهها پیش بگیرند (Google، Netflix و Uber جزو نمونههای موفق در این زمینه هستند).
پرسش اینجاست اگر داده محور بودن مزایای زیادی دارد اما علت چیست که سازمانهای بیشتری به این سمت حرکت نمیکنند؟
پاسخ این است که دادهمحور سازی واقعی یک سازمان امری سخت و پیچیده است. داده محور بودن در واقع یک مفهوم سازمانی و مدیریتی است. وقتی از مدیریت و سیستمسازی در یک سازمان صحبت میشود منظور این است که باید فرهنگ سازمان متناسب با مفهوم مورد نظر تطبیق پیدا کند.
در واقع برای اینکه بگوییم یک کسب و کار داده محور است باید ویژگیهای زیر را داشته باشد:
برای راه اندازی کسب و کار داده محور باید فرهنگ سازمانی دچار تغییر و تحول شود و تفکر و دیدگاه مدیران و کارکنان سازمان نسبت به اصول اساسی کسب و کار تغییر کند. این مسئله به خصوص برای سازمانهای بزرگتر سختتر است. این مسئله به تنهایی بزرگترین مانع بر سر ایجاد یک کسب و کار داده محور است.
همچنین ایجاد استراتژی مناسب برای جمع آوری داده و تحلیل آنها و استخراج اطلاعات کارآمد کار ظریف و حساسی است. در یک گزارش جامع، حدود 60% مدیران اعلام کردند که نصف دادههای سازمانهای آنها به درستی دریافت نمیشود و حتی از همان نصفهی دریافت شده، بیشتر آن قابل استفاده نیست.
حتی پس از ذخیره سازی داده قابل استفاده و تحلیل آن، بسیاری از مدیران نمیتوانند از نتایج ارائه شده استفاده مناسبی ببرند.
همچنین امکان جذب نیروهای مختصص و انعطاف پذیر و عملیات آموزش کارکنان و مدیران از دیگر چالشهای بزرگ بر سر راه ایجاد یک سازمان داده محور کارآمد است.
با وجود اینکه ایجاد کسب و کاری داده محور کاری ساده نیست، اما در صورت پیادهسازی موفقیت آمیز مزایای زیادی برای سازمان به دنبال دارد.
طبق تحقیقات به عمل آمده، شرکتهایی که از روشهای داده محور برای پیشبرد کسب و کار خود استفاده میکنند نسبت به شرکتهای فاقد این ویژگی سالانه دارای 27% رشد بیشتر هستند. همچنین میزان بهرهوری آنها در سال 7% بیشتر و سود خالص آنها 6% بیشتر است.
اگر سازمانها استراتژی خود را فقط بر اساس حدس و گمان و شرایط احساسی مدیران خود پیش ببرند دچار شرایط سختی خواهند شد.
در شرایط امروز دادهها دید بهتر و شفافتری از شرایط به ما میدهد. بنابراین استفاده مناسب از آنها برای تصمیم گیریهای اساسی و صحیح اهمیت بسیاری دارد.
به طور خلاصه در موارد زیر میتوان از دادهها برای تصمیم گیری بهتر و کارآمدتر استفاده کرد:
حتی اگر یک سازمان به قدر کافی انعطافپذیر باشد که بخواهد فرهنگ سازمانی و تصمیمات خود را بر محوریت دادهها قرار دهد همچنان مشکلاتی وجود دارد که باعث شکست تلاشهای سازمان در جهت پیادهسازی این امر میشود.
در ادامه به چند مورد از مشکلات موجود اشاره میکنیم:
به طور کلی گفته میشود در صورتیکه مدیران رده بالای سازمان در مورد نتایج حاصل از تحلیل اطلاعات اطمینان نداشته باشند و یا انگیزه ای برای پیروی از آن وجود نداشته باشد، باید استراتژی داده محور بودن را تغییر داد.
همچنان که استفاده از تکنولوژی بین کاربران افزایش مییابد و رقابت بین کسب و کارها تشدید میشود، نیاز به روشهای جدید برای تصمیمگیری بهتر و مطمئنتر بیشتر احساس میشود. دیدگاه کسب و کار داده محور چنین امکانی را برای صاحبان و کارکنان کسب و کارها و سازمانها ایجاد میکند تا بتوانند احتمال موفقیت خود را افزایش دهند.
با این وجود برای استفاده از پتانسل دادهها در کسب و کار باید نیازها و امکانات سازمان خود را به دقت بررسی کنیم و مراقب چالشهای این حوزه باشیم.